اشک: فرنگیس چون روی بهزاد دید شد از آب دیده رخش ناپدید. فردوسی. سزد که دو رخ کاریز آب دیده کنی که ریزریز بخواهدت ریختن کاریز. کسائی. بدم چو بلبل وآنان به پیش دیدۀ من بدند همچو گل نوشکفته در گلزار کنون ز دوری ایشان دو جوی میرانم ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار. جمال الدین عبدالرزاق. کنونم آب حیاتی بحلق تشنه فروکن نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی. سعدی
اشک: فرنگیس چون روی بهزاد دید شد از آب دیده رخش ناپدید. فردوسی. سزد که دو رخ کاریز آب دیده کنی که ریزریز بخواهدْت ریختن کاریز. کسائی. بدم چو بلبل وآنان به پیش دیدۀ من بدند همچو گل نوشکفته در گلزار کنون ز دوری ایشان دو جوی میرانم ز آب دیده و من بر کنار بوتیمار. جمال الدین عبدالرزاق. کنونم آب حیاتی بحلق تشنه فروکن نه آنگهی که بمیرم به آب دیده بشویی. سعدی
آب سیه، در پزشکی از امراض چشم که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود، آمورز، شرابی که از انگور سیاه گرفته باشند، شراب انگوری، آب بسیار و عمیق، غرقاب، سیل، نیستی، مرگ، برای مثال زردگوشان به گوشه ها مردند / سر به آب سیه فرو بردند (نظامی۴ - ۶۰۲)
آب سیه، در پزشکی از امراض چشم که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود، آمورز، شرابی که از انگور سیاه گرفته باشند، شراب انگوری، آب بسیار و عمیق، غرقاب، سیل، نیستی، مرگ، برای مِثال زردگوشان به گوشه ها مردند / سر به آب سیه فرو بردند (نظامی۴ - ۶۰۲)
اعطای آب بکسی یا حیوانی: (یک لیوان آب بمن داد)، آب ریختن جاری کردن آب با آب پاش و مانند آن آبیاری کردن: (باغچه را آب دادم) یا آب دادن بزهر. آلودن شمشیر و خنجر و جز آن بزهر تا التیام نپذیرد. یا آب دادن چشم. جاری شدن آب مخصوص از دیدگان بعلت کسالت و پیری. یا آب دادن فلز. طلی کردن آن بفلز گرانبهاتر آب زر یا سیم دادن، یا آب دادن کارد و شمشیر و مانند آن عملی که شمشیر سازان و کارد گران کنند برای سخت کردن آهن و آن فرو بردن فلز تفته شمشیر و مانند آن است در آب
اعطای آب بکسی یا حیوانی: (یک لیوان آب بمن داد)، آب ریختن جاری کردن آب با آب پاش و مانند آن آبیاری کردن: (باغچه را آب دادم) یا آب دادن بزهر. آلودن شمشیر و خنجر و جز آن بزهر تا التیام نپذیرد. یا آب دادن چشم. جاری شدن آب مخصوص از دیدگان بعلت کسالت و پیری. یا آب دادن فلز. طلی کردن آن بفلز گرانبهاتر آب زر یا سیم دادن، یا آب دادن کارد و شمشیر و مانند آن عملی که شمشیر سازان و کارد گران کنند برای سخت کردن آهن و آن فرو بردن فلز تفته شمشیر و مانند آن است در آب
تلمبه ای شیشه ای که مایعات را بطرف خود کشدوجهت داخل کردن به بدن به کار میرود، حشره از تیره سیرسیرک ها، راسته راست بالان، که زمین را می کند و از ریشه گیاهان تغذیه می کند
تلمبه ای شیشه ای که مایعات را بطرف خود کشدوجهت داخل کردن به بدن به کار میرود، حشره از تیره سیرسیرک ها، راسته راست بالان، که زمین را می کند و از ریشه گیاهان تغذیه می کند
سرنگ، جانوری است قهوه ای رنگ با پای دندانه دار و تیز که زمین را سوراخ می کند و به ریشه گیاهان آسیب می رساند، خوراکش کرم ها و حشرات می باشد، بال های کوچکی هم دارد که می تواند کمی پرواز کند
سرنگ، جانوری است قهوه ای رنگ با پای دندانه دار و تیز که زمین را سوراخ می کند و به ریشه گیاهان آسیب می رساند، خوراکش کرم ها و حشرات می باشد، بال های کوچکی هم دارد که می تواند کمی پرواز کند